یك مدرس دانشگاه:
ضرغامی صنایع دستی را از مارپیچ سکوت خارج کند
حجت الله مرادخانی، کارشناس صنایع دستی و مدرس دانشگاه در یادداشتی با تبیین شرایط صنایع دستی در دولت دوازدهم، درخواست های خودرا در این عرصه بیان نمود.
مرادخانی در یادداشتی که اختصاصی در اختیار ایسنا قرار داده است، درباره وضعیت حال حاضر صنایع دستی و انتظارات متصور از دولت سیزدهم، این چنین نوشته است:
صنایع دستی و هنرهای سنتی ویترینی فاخر از فرهنگ و هنر ایران است که در خیلی از موزه های معتبر دنیا، نمایانگر و معرف حس زیبایی دوستی و خلاقیت انسان ایرانی است. عرصه ای باارزش که در کنار خاصیت های ناب هنری، دارای قابلیت های اقتصادی و اجتماعی بارزی برای رشد و توسعه جامعه است. این خاصیت ها چیزی نیست که امروز بواسطه رسانه های مختلف و شبکه های اجتماعی شناخته شده باشند، بلکه در متن خاطرات سیاحان و جهانگردانی که در اعصار گذشته به ایران سفر کرده اند، نیز می توان به وضوح رد آنرا یافت. با این وجود این عرصه در سالهای اخیر از دوران اوج خود دور شده و با رکودی محسوس روبرو شده است. رکودی که در کنار مشکلات بین المللی پیش آمده برای کشور، ناشی از بی توجهی متولیان اجرائی آن در سالهای اخیر بوده است. به شکلی که به مرور جایگاه این هنر صنعت اصیل، در ساختار اجرائی متولی آن یعنی وزارت میراث فرهنگی در مسیری نزولی قرار گرفته است. برای نمونه از شروع شکل گیری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در سال ۱۳۹۸ و در پی تغییرات ساختاری این وزارتخانه، اسم صنایع دستی از وسط به انتهای نام این وزارتخانه جدیدالتاسیس منتقل شد، بی آنکه وزیر یا دیگر مدیران توضیحی نسبت به این کار عرضه کنند یا دلیلی برای این اقدام بیاورند. به عبارت دیگر بنابر دلایلی نامعلوم نام صنایع دستی پس از ۱۳ سال از وسط به انتهای اسم این مجموعه منتقل شد. تغییری که شاید ناشی از تغییر پارادایم مدیریتی حاکم بر این وزارتخانه در دولت دوازدهم و کاهش اهمیت این معاونت میدانی و حساس نزد مدیران ارشد آن بود.
این مدرس دانشگاه در ادامه این یادداشت درباره چالش های مختلفی که فعالان حوزه فرهنگی با آن رو به رو بوده اند، نوشته است:
از جانب دیگر در چند سال اخیر هنرمندان و فعالان صنایع دستی با چالش های مختلفی نظیر مشکل بیمه و دریافت تسهیلات بانکی، کمبود و افزایش قیمت مواد اولیه تولید، افزایش قیمت حامل های انرژی، رکود صادرات، کم رنگ بودن در فضای رسانه ای و در دوسال اخیر بحران کرونا و لغو تمام نمایشگاه های و رویدادهای خرده فروشی صنایع دستی در سراسر کشور روبرو شده اند. چالش هایی که از یک سو برنامه و راهبرد عملیاتی برای برون رفت از آنها نبود و از طرف دیگر به شکلی در سکوت خبری قرار گرفت و همنشینی این دو، توجه نهادهای بالادستی را از این حوزه دور کرد. وضعیتی پیچیده که روند فعالیت فعالان صنایع دستی و در کل حیات این هنر صنعت کهن را با مسائل جدی روبرو ساخته است.
از منظر علم ارتباطات شاید این وضعیت را به کمک مفهوم «مارپیچ سکوت» بهتر بتوان تحلیل کرد. نظریه گرداب یا مارپیچ سکوت توسط خانم الیزابت نوئل نئومان در دهه ۸۰ میلادی ارائه شد. این نظریه می گوید برمبنای قدرت رسانه ای، یک سازمان یا نهاد می تواند عقاید یا نظرات مخالف یا منتقد خودرا مایوس کند و شرایطی فراهم آورد تا در مارپیچ سکوت، از یاد بروند و به فراموشی سپرده شوند. نئومان معتقد می باشد که باید همه پیام ها را در یک مجموعه و با هم مورد بررسی قرار داد و نه بصورت مجزا و منفک، تا به تحلیل درستی دست پیدا کرد. به عبارت دیگر این نظریه در تلاش است تا سکوت گروهی را توضیح دهد که احساس می کنند نظر و عقیده آنها از نظر تعدادی در اقلیت باشد، هرچند که ممکنست در واقعیت این مسئله درست نباشد.
ایشان سپس یادداشت خود اضافه کرده است:
بر این مبنا بنظر می رسد در دولت دوازدهم، مدیران وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی با نادیده انگاشتن نقدها نسبت به وضعیت روز صنایع دستی و بی توجهی آنها به چالش های مختلف صنایع دستی، تلاش کردند تا کلیدواژه های مربوط این مطالبات را به گفتمان خود وارد نکرده و از موضع گیری واضح و شفاف نسبت به آن خودداری کنند؛ این در حالیست که در ایام پایانی وزارت علی اصغر مونسان در نشستی با معاون مدیران صنایع دستی، در یکی از معدود صحبت هایش درباره صنایع دستی، حتی مدعی رعایت عدالت درباره صنایع دستی شد. در صورتیکه هیچ مصداقی برای این عدالت مورد ادعا مطرح نشد.
در نتیجه شکل گیری چنین رویکردی؛ از یک سو صنایع دستی و مطالبات هنرمندان وارد مارپیچ سکوت شد و از طرف دیگر تلاش شد تا کنشگران و فعالان صنایع دستی از طرح مباحث و انتقادات خود ناامید شوند. این وضعیت مارپیچ سکوت خصوصاً در چند سال اخیر و در رابطه با چالش ها و مسائل مربوط به هنرمندان صنایع دستی و منافع صنفی آنها، به شکلی محسوس دیده می شد. این که در دو سال اخیر و در برخورد با بحران کرونا، چرا اقدام کارآمدی برای رفع اشکال فروش و زنجیره تامین مواد اولیه و تبلیغات صنایع دستی صورت نگرفت و پاسخی مدون و توجیهی مشخص هم برای آن ارائه نشد. در حقیقت اتخاذ چنین رویه ای را می توان به تلاش مدیران صنایع دستی در دولت دوازدهم برای سوق دادن صنایع دستی و مطالباتش به مارپیچ سکوت تلقی نمود تا از این رهگذر بتوانند به تثبیت مواضع خود بپردازد. سازوکاری که در تعارض با وظایف و مسئولیت های سازمانی و ساختاری این وزارتخانه بود. اما در مقابل معاونت صنایع دستی از هر فرصتی برای اعلام آمارها و ارقام مختلف صادرات و فروش تعداد شهرهای جهانی و نشان های ملی و... اهتمام در برجسته کردن آنها و موفق جلوه دادن برنامه ها و مواضع خود نزد افکار عمومی داشت.
این مدرس دانشگاه در آخر درباره انتظارت خود از دولت سیزدهم دراین زمینه نوشت:
«حال با شروع فعالیت دولت سیزدهم و حضور عزت الله ضرغامی بعنوان وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، انتظار می رود باتوجه به سوابق مدیریتی و فنی وی، زمینه های مناسب برای خروج صنایع دستی از مارپیچ سکوت فراهم آید. ضرغامی در کنار مدیریت ۱۰ ساله خود در سازمان صدا و سیما، در دو دهه اخیر اغلب فعالیت هایش در عرصه فرهنگ بوده و می توان امیدوار باشیم تا از رهگذر این تجارب و نفوذ بالای ایشان در ساختار سیاسی و اجرائی کشور بستر مساعدی برای فعالیت محسوس تر صنایع دستی و فعالانش مهیا شود و افکار عمومی جامعه بیشتر اهمیت این هنر صنعت اصیل ایرانی بشناسند و با آن ارتباط اثربخش تری برقرار کنند. ضرغامی از یک سو به کمک تجارب رسانه ای کلان خود و از طرف دیگر با شناخت واقع بینانه از فرصت ها و تهدیدات امروز صنایع دستی، خواهد توانست گامی هایی موثر برای احیا و حرکت صنایع دستی در سطح کلان فراهم آورد. تحقق این مهم البته منوط به بررسی میدانی و شناخت مسائل و چالش های صنایع دستی و نیز ارتباط سازنده با کارشناسان و فعالان بخش خصوصی صنایع دستی خواهد بود؛ که امیدواریم با شکل گیری تعاملی سازنده و دوسویه، بستری استوار برای این حرکت جمعی و خروج صنایع دستی از مارپیچ سکوت فراهم آید.»
حجت اله مرادخانی، مدرس دانشگاه
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب