گفت وگو با یك مجسمه ساز
تمام شكوه و دفاعیه ها از تندیس استاد شهریار
بارها عنوان شده است که در میان آثار هنری شهری، پرتره های مشاهیر و خصوصا چهره های معاصر بیشتر مورد توجه قرار می گیرند و طبیعتا حساسیت بیشتری هم نسبت به آنها وجود دارد. با این وجود خصوصا در یک سال اخیر بارها شاهد ساخت تندیس و سردیس های حاشیه سازی بوده ایم که اغلب به سبب شباهت نداشتن به شخصیت مورد نظر سر و صدای بسیاری هم به راه انداخته است.
به گزارش سایت رسمی سیامک یزدانجو به نقل از ایسنا، مدت زیادی از انتقادها نسبت به نصب سردیس های بدساخت از شهید سردار سلیمانی و تعدادی از شخصیت های فرهنگی همانند جمشید مشایخی، عباس کیارستمی و یادمان سعدی نمی گذرد، که این دفعه ساخت تندیسی از استاد شهریار (شاعر) و نصب آن در برج میلاد تهران، حاشیه ساز شده است.
منتقدان براین باورند که این تندیس شباهتی به این شاعر فقید ندارد و البته شاید در نگاه اول از لحاظ ظاهری شباهت هایی با استاد شهریار داشته باشد ولی در چهره هیچ همسانی به چشم نمی خورد.
در راستای بازخوردها و سیل واکنش های منفی که روانه این تندیس شده است، معاون فرهنگی اجتماعی شهرداری تبریز امروز اعلام نمود که با درخواست صورت گرفته و همراهی کمسیون فرهنگی اجتماعی کلانشهرها، تندیس نامأنوس استاد شهریار از محل برج میلاد تهران برچیده شد.
شهرداری تبریز همین طور برای نصب مجسمه ای شایسته از استاد شهریار در برج میلاد تهران در صورت درخواست این مجموعه اعلام آمادگی کرده است.
البته با وجود واکنش هایی که نسبت به این تندیس صورت گرفت، برج میلاد هم سکوت نکرد و اطلاعیه ای را در پاسخ به این واکنش ها صادر کرد که در آن به صورتی عکاسی را غیرحرفه ای و مقصر جلوه داده است.
در توضیح برج میلاد آمده است: «روز گذشته عکسی از مجسمه استاد شهریار واقع در موزه مشاهیر برج میلاد در فضای مجازی انتشار یافته است که احساسات ایرانیان را نسبت به ساخت مجسمه شاهیر بزرگی همچون استاد شهریار برانگیخته است. این در حالیست که با اندکی دقت می توان متوجه شد که زاویه عکس گرفته شده و کیفیت دوربین به صورت غیرحرفه ای انتخاب شده و کاملاً با مجسمه واقع شده در موزه مشاهیر برج میلاد متفاوت می باشد.
علیرضا خاقانی، خالق مجسمه های موزه مشاهیر برج میلاد که هم اکنون عضو انجمن مجسمه سازان کشور است، می گوید: این مجسمه به همراه ۱۵ مجسمه دیگر از مشاهیر ایران، هشت سال قبل از جنس سیلیکون ساخته و در خانه هنرمندان ایران با حضور مقامات و هنرمندان رونمایی گردید و در همان زمان شهرداری تهران تصمیم گرفت که این مجسمه ها را به برج میلاد بعنوان یادمان ملی ایرانیان انتقال دهد تا شهروندان بتوانند به هنگام بازدید از برج میلاد، با این مشاهیر بیشتر آشنا گردند.
وی ادامه می دهد: من نمی دانم چرا یک عکس دفورمه شده از استاد شهریار در فضای مجازی انتشار یافته است، در صورتیکه این مجسمه شباهت بسیار زیادی با استاد شهریار دارد و حتی یک دفعه هم شهردار تبریز بعد از بازدید از موزه مشاهیر برج میلاد، از من خواست تا مشابه این مجسمه برای شهرداری تبریز ساخته شود که با آن مخالفت کردم.»
خبرنگار ایسنا در امتداد این گزارش، در گفت وگویی با کامبیز صبری ـ مجسمه ساز ـ نظر او را نیز درباره این مساله و همین طور علت جدی نگرفتن هشدارها برای ساخت و با اهمیت تر از آن نصب سردیس ها و تندیس های مشاهیر جویا شد.
او می گوید: ساخت سردیس و شباهت سازی باید نهادینه و دارای خاستگاه باشد. ساخت سردیس در یونان یا روم باستان از سه هزار سال پیش به صورت طبیعت وار و ساخت و ساز وجود داشته است. البته این مسئله قبل از آن هم از ده هزار سال پیش در ایران، بین النهرین، تمدن ایلامی و مصر وجود داشته است، منتهی چون در آن زمان تحت تأثیر آیین و مذاهب خاصی بودند خیلی به طبیعت سازی نزدیک نمی شدند. ولی یونان باستان بخصوص عصر طلایی یونان، تناسبات سردیس سازی را به شکل علمی درآورد و در ادامه رومی ها به آن تکامل بخشیدند.
این هنرمند ادامه می دهد: این هنر چند قرن در دوران قرون وسطی متوقف گردید ولی از قرن یازدهم میلادی و به خصوص در دوران رنسانس نسبت به پیشینیان با تکامل بیشتری بازگشت. این نهادینه بودن بعدها بنیانگذار کلیه ساخت و سازها و طبیعت سازی های آناتومی های دقیق در مجسمه های سردیس، تندیس، پیکره و فیگور شد.
او تصریح می کند: این طبیعت سازی در ایران به سبب اعتقادها و باورهای مذهبی و فرهنگی برای سده های زیادی وجود نداشت. ولی بعد از چند دهه، بخصوص از اواخر دوران قاجار با تحصیل هنرمندان در غرب و بازگشت آنها به ایران، پروسه طبیعت سازی در محدوده هایی شروع شد که حالا می توانید در کاخ گلستان برخی از آنها را ببینید. بعد از آن نیز در دوران پهلوی دوم هزینه شد که هنرمندانی نظیر ابوالحسن صدیقی با تحصیل در ایتالیا مجسمه سازی را به صورت آکادمیک آموزش دیدند و وقتی به ایران بازگشتند آغاز به ساخت آثاری همانند مجسمه فردوسی در میدان فردوسی، کردند.
صبری با اعلان اینکه در آن دوره مجسمه سازان آثار خودرا به درستی و با حفظ تناسبات ساختند، می گوید: همچون کارهای فوق العاده ای که این هنرمندان علمش را داشتند این بود که وقتی اثر در ارتفاع قرار می گیرد، چگونه باید تناسبات کار تغییر کند و از حالت نرمال بیرون رود تا فردی که مجسمه را از پایین یا فاصله خاصی نگاه می کند، به نظر طبیعی باشد؟
او ادامه می دهد: زمانی که به چند دهه اخیر می رسیم، این هنرمندان از دنیا رفته یا اینکه به سبب کهولت سن توانایی تدریس در فضاهای آکادمیک را ندارند؛ بخصوص در اوایل دهه ۷۰ که دانشکده هنرهای زیبا بعد از چند سال بازگشایی شد، ساخت و تدریس سردیس و تندیس وجود نداشت تا اینکه در سالهای اخیر ساخت پرتره از مشاهیر و چهره ها مورد توجه قرار گرفت.
این مجسمه ساز بیان می کند که «اساسا نصب یک تندیس، سردیس یا فیگور در فضای شهری باید از فیلتر کارشناسان سازمان زیباسازی تهران یا شهرستان ها عبور کند ولی متأسفانه هنوز هم رابطه حرف اول را می زند؛ البته داشتن رابطه بد نیست ولی زمانی که در میان آنها فرد متخصص وجود ندارد منجر به فاجعه می شود.»
او اضافه می کند: مجسمه به شکلی نیست که به جسم انسان ها لطمه وارد کند بلکه به روح و روان آدم ها لطمه می زند؛ به همین علت خیلی مسئله چشم گیری به نظر نمی آید و رعایت نمی گردد. گرچه که موجب تخریب فرهنگ ما می شود و آبروی کشور را تحت تاثیر قرار می دهد. مصداق این امر هم سردیس ها و تندیس های بدساختی است که بتازگی تولید شده اند و با جست و جو در اینترنت متوجه می شویم که در جهان چگونه این آثار را به تمسخر گرفته اند. درواقع آنها اینطور فکر می کنند که در ایران این آثار توسط متخصصین تولید شده است و هنرمندی با مهارت کافی نداریم.
صبری تصریح می کند: آن فردی که دلسوز این سرزمین است هیچ گاه نباید اجازه چنین اتفاقی را بدهد ولی چون عمق فاجعه را نمی دانند با ارتباط هایی که دارند در این عرصه ها نفوذ می کنند و نقطه نظر خودرا با مسئولانی که شاید اطلاعات کافی نداشته باشند در بین می گذارند و آنها نیز می پذیرند و در نهایت منجر به چنین فجایعی می شود.
او تاکید می کند: تدریس ساخت تندیس یا سردیس باید به درستی در محیط های آکادمیک آموزش داده شود، سفارش دهنده باید به یک مرجع متخصص رجوع کند و سازمان زیباسازی نیز باید نظارت داشته باشد. همین طور زمانی که یک متخصص همانند مجتبی موسوی وارد زیباسازی می شود و طی ۱۵ سال که در کار خود جا می افتد و اقدامات بسیار مفیدی برای مجسمه سازی کشور انجام می دهد، نباید به یک باره با شروع کار یک مدیر جدید با فرد دیگری جایگزین شود؛ تنها به این دلیل که فرد تازه کار حسن نیت دارد! مگر این خاصیت چه فایده ای دارد؟ مهم داشتن تخصص و تعهد توأمان است.
این هنرمند همین طور درباره نحوه درست انتخاب اساتید دانشگاه های هنری می گوید: برای انتخاب اساتید دانشگاه ها تنها نباید فقط به مدرک تحصیلی توجه کرد، باید دید که مثلا آکادمی هنرهای زیبای میلان یا پاریس چه راهی را طی کرده اند و چه افرادی را برای تدیس در دانشگاه های خود انتخاب نموده اند که ما نیز همان مسیر را طی نماییم. آنها از هنرمندان حرفه ای که قیمت آثارشان به صدها میلیون دلار رسیده و در دنیا شناخته شده اند برای تدریس در دانشگاه ها دعوت می کنند. ولی در اینجا فردی که در زندگی یک دفعه هم نمایشگاه انفرادی نداشته و تنها مدرک دارد، در دانشگاه ها تدریس می کند. کسی که در زندگی بازی های بزرگ نکرده است، نمی تواند به آدم ها بازی بزرگ یاد دهد.
این هنرمند در آخر عنوان می کند: آن چیزی که موجب شناخته شدن یک کشور در جهان می شود، بیشتر هنر است تا قوای نظامی. کشوری که هنر در آن قوی است، یک فضای امن و متمدن شمرده می شود. آیا گردشگران برای بازدید از ارتش فرانسه به آنجا می روند یا برای دیدن آثار باستانی و هنری؛ امروزه هنر در جهان میلیون ها دلار و یورو وارد کشورهایی همچون ایتالیا و فرانسه می کند.
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب