نوشتاری از نظام الدین كیایی
درم بخش رفت تا با رفتنش تازه بماند
سایت رسمی سیامك یزدانجو: به دنبال درگذشت كیومرث درم بخش كارگردان، مستندساز و عكاس پیكشسوت ایرانی بر اثر بیماری كرونا، نظام الدین كیایی، صدابردار سینمای ایران متنی را منتشر نمود.
متن یادداشت نظام الدین كیایی كه در اختیار ایسنا قرار گرفته به شرح زیر است:
«از شنیدن این خبر كه كیومرث درم بخش رفت آن هم زمانی كه مردم گروه، گروه بی نشان و بی خط و بی تشییع پر می زنند و خود نیز در صف رفتنم غم بزرگی به دلم نشست، هر چند كه آلزایمر مدت ها بود كه او را برده بود، درم بخش یك رفیق و فیلمساز و عكاس و منتقد بی نقص هنری اجتماعی و سیاسی بود. شیرین كلام و پخته گو و بسیار لطیف و با احساس و مهربان بود. در آهنگ ملایم و پر احساس كلامش هزاران مفاهیم گوش نواز و دلنشین و شنیدنی داشت كه با هم نشینی با او به اوج پرواز رفاقت می رسیدی كه مطمئن یا نامطمئنی پرواز مهم نبود، هرچه بود احساس شیرین و سبك بالی می كردی؛ درست مثل خودش كه با پرواز امام به ایران آمد، هر چند از جنس مسافران مانند بسیاری از آنها هم نبود.
فلسفه و نگاه خاص خودرا داشت، نمی دانستی از جنس بلور است یا شیشه و یا مقوا از حریر است یا كرباس، چشمه ای زلال است با آبی روان یا نهری بزرگ و خشكیده از آب، واقعا درم بخش بود بسیار بخشنده اما با این تفاوت كه درم و گرم می بخشید ولی كیلو طلب می كرد و انتظار داشت.
رفاقت و رفیق و حكومت و جنگ و صلح و سیاست و چگونه گذران و چگونه زیستن از دید او با همه گرمی و درست پنداری و حلاوت در مغزش معنائی خاص خودش و دگر داشت. كارگردانی فهیم و درون نگر و بسیار فهیم و خوش دید بود و عكاسی با نگاهی بس نافذ، دوربین عكاسی برایش چشم سوم خودش بود، هرچند او همه چیز را با چهار چشم می دید البته سه چشم برای خاص خودش و یك چشم برای دیگران.
او همیشه در یاد می ماند و مهم نبود دوستش داری یا نه، چه فكر می كند، از او دلگیری یا به او ارادت داری و نمی دانستی كه آزارت می دهد یا نوازشت می كند، هر چه بود نسبت به او بی تفاوت نبودی چون مرده، كسانی هستند كه در حیات هستند ولی برای ما بی تفاوتند، با سابقه پنجاه سال رفاقت وقتی هم كه خیلی، خیلی دور بود باز با یاد او احساس نزدیكی می كردم، با همه بودن ها و نبودن ها به شدت به دل می نشست از بس كه رفتار و گفتارش دل نشین بود.
رفتن یك قانون جدایی ناپذیر زندگی و بشریت است، حتی كه می دانی این زمین و خورشید هم روزی می میرند و هر چند آنرا عادلانه حداقل برای شخص خود نمی دانیم، اما گویی درم بخش رفت كه با رفتنش تازه بماند.
اینك كه دیگر رفته، گویی به اندازه این پنجاه سال رفاقت با او حرف گفته و نگفته دارم. باورم این است كه او از چشم رفت كه دل برود، رفت و یاد و خاطره هایش را برایم تازه تر و ماندگار كرد.»
منبع: سایت رسمی سیامك یزدانجو
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب