موسیقی جدی و بحران سكوت-۵؛

ما در بحران سکوت نیستیم در ورطه سقوط هستیم!

ما در بحران سکوت نیستیم در ورطه سقوط هستیم!

به گزارش سایت رسمی سیامک یزدانجو یکی از پژوهشگران و منتقدان حوزه موسیقی اعتقاد دارد بی تفاوتی و رخوت کنونی در حوزه توجه مخاطبان به موسیقی جدی ریشه در علل گوناگونی دارد.



علی مغازه ای پژوهشگر، منتقد موسیقی و مدیر هنری فستیوال موسیقی نواحی «آینه دار» که طی دوران برگزاری خود با استقبال قابل توجهی از جانب مخاطبان هم روبرو شده بود، در پاسخ به سوال خبرنگار مهر درباره بحران سکوت در حوزه «موسیقی جدی» در کشور توضیح داد: من ابتدا لازم می دانم از تعبیر و عنوانی که برای گفتگو برگزیده اید تشکر کنم. تشکر می کنم چون که پرسش به جایی است که حاکی از نگرانی شماست اما پاسخ من در همین عنوان است؛ بحران سکوت. چرا سکوت هست و چرا پاسخ در سکوت است؟ در باور من سکوت هست به جهت اینکه خیلی از حرف ها را نمی گوییم. اگر بگوییم چاپ نمی گردد. اگر چاپ شود به کسی یا کسانی برمی خورد. وقتی هم که برمی خورد، امکان دارد برخوردی شود. خب، چاره چیست؟ اگر سکوت است، چاره در همین سکوت است.
وی اضافه کرد: در بخشی از اخلاق و سنت فکری ما ایرانی ها مسلمان، سکوت را نشانه رضا دانسته و برشمرده اند اما سکوت گاهی ناشی از ملاحظات است، هر ملاحظه ای. بارها همکاران رسانه ای و خبرنگاران عزیزی به من گفته اند طوری صحبت کنم تا آنان بتوانند حرف ها و انتقادات را منتشر کنند. خب چه باید کرد؟ من معتقدم ما ترسو شده ایم. من و شما و همه ترسو شدیم و ترس، ما را محافظه کار کرده است. از قدیم هم که گفته اند ترس برادر مرگ است. شاید ما از مرگ آنقدر نمی ترسیم که از گفتن ترس خورده هستیم. چرا نمی گوییم؟ چون فکر می نماییم الآن در وضعیتی استثنایی هستیم. در شرایط حساس کنونی هستیم. به ما یاد داده اند باید صبور باشیم و تحمل نماییم. ما با واژه وحشیِ «تاب آوری»، زبان نقد را اهلی کرده ایم. بیان نکردن واقعیات را فضیلت قلمداد کردیم چون که بزرگان بیشتر ساکت اند. ترسیده ایم و سخن نگفته ایم از آن رو که همواره به ما گفته اند زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد.
این پژوهشگر بیان نمود: ما حتی از یکدیگر می ترسیم. ما همدیگر را رعایت و تحمل می نماییم مبادا با سخنی یا نظری رشته برخی مناسبات بگسلد و برخی امورمان معلق یا متوقف شوند. ما مجبور به سکوت شدیم چون که اگر گفتیم، آنکه باید می شنید نشنید و آنکه نباید می شنید از سخن ما گرفتار سوء برداشت شد. بله شما درست تشخیص می دهید که در بحران سکوت قرار داریم اما من نامش را ورطه سقوط می نامم. ما با سکوت در ورطه سقوط ذوق افتاده ایم. سال ها پیش اگر روزی «نی نوا» حسین علیزاده ساخته شد، علتش آن بود که شنوندگان چنین اثری نویسندگان و شاعران و روشنفکران و فرهیختگان بودند و فرهیختگی بود که حکم بر چگونگی تولید اثر هنری می راند. امروز اما نظم مسلط بر جامعه و بازار است که با بیان عبارت نابه جا و عوام فریبانه «استقبال مردم» همواره خرمهره را به جای دُر به جوان و پیر غالب می کند.
مغازه ای با اشاره به اینکه امروز ابتذال کلیدواژه مشترک تمام امور ماست، خاطرنشان کرد: ما همه چیز حتی اعتراض را به ابتذال کشانده ایم. اگر هانا آرنت از ابتذال شرّ گفته و نوشته است، ما امروز عموماً به شکل مبتذلی از تعبیر مبتذل استفاده می نماییم، چون که تعریف و مرزهای ذوق و زیبایی و زیبایی شناسی را مخدوش کرده ایم. ما در میدان تورم کلیت و امرِ کلی، فردیت خویش را باخته ایم. تولید اثر هنری و لذت بردن از اثر هنری، فردیتی لازم دارد که ما امروز تهی از آن شده ایم و با حل شدن در امرِ کلی، فردیتی از خود نداریم. امروز کسی اثری خلق می کند و کسی می خواند که خنثی باشد. او نه تنها فردیت ندارد که کلیت را هم نمی شناسد. او برای چیزی به نام مردم اثری ارائه می کند اما این مردم همان پوپولاس یا همان عوام است که بی ذوقی اش سلیقه تعریف شده که حاکم بر امور هنری شده است؛ همان توده فاقد اندیشه و ذوق. اما مشکل در همین نقطه است.
این کارشناس و منتقد موسیقی افزود: این مردم نیستند که سلیقه یا ذوق را تعریف می کنند و این هنرمند نیست که ذوق را تعریف و صورت بندی می کند بلکه بازار است که سفارش تولید اثر هنری می دهد که خود هم معلول و مدلول شرایط و علت ها و دال ها است. امروز اگر سکوت در شنیده نشدن موسیقی جدی شما را می رنجاند تا در جست وجوی پاسخ بنده و سایر دوستان باشید، باید توجه داشته باشیم که سکوت وقتی تعریف درستی دارد که صدایی باشد. صدا وقتی هست که حنجره و سازی باشد. امروز نه در موسیقی که در نمایش و سینما و ادبیات ما هم صدای خوبی به گوش کسی نمی رسد.
وی در بخش پایانی صحبت های خود تاکید کرد: اگر شما در موسیقی جدی سکوت را می بینید و آنرا می شنوید، پس به خاموشی اشاره دارید. و اگر خاموشی را در زمانه جولان موسیقی کم ارزش و غیرجدی صدمه و بحران می بینید، باید این را هم بدانید و بدانیم که بحران ریشه هایی دارد. سبب سازان بحران خودمانیم. ما میانمایگان که توهم دانایی خفه مان کرده است. ما سکوت می نماییم چون نمی بینیم. نمی بینیم چون درک نمی نماییم. درک نمی نماییم چون اسیر غوغا هستیم. تصنیفی هست به نام غوغای ستارگان که حتما می شناسید. آنجا شاعر به شکل استعاری با قرار دادن یار به جای ماه سخن از غوغای ستارگان می راند. اینجا اما دست نامرئی بازار (به تعبیر آدام اسمیت)، ستارگانی در موسیقی ساخته و می سازد. اینجا ستارگان بازارند که در موسیقی غوغا می کنند و می درخشند و زرق و برق این ستارگان موسیقی پاپ، سپهر موسیقی را اشغال می کند. پس در میانه غوغای میانمایگی، توقع شنیدن و دیدن اثر هنری جدی بخصوص در موسیقی، بدون درک و دریافت ریشه های این شرایط، توقعی ناهمخوان با واقعیات و حقایق است.


منبع:

1401/02/20
12:26:54
5.0 / 5
594
تگهای خبر: پاپ , ساز , موسیقی , نمایش
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۹ بعلاوه ۲
سیامک یزدان جو
موضوع های سایت رسمی سیامك یزدانجو